گؤکلنگ

مجموعه: طوایف ترکمن
منتشر شده در جمعه, 09 فروردين 1392 11:07
تعداد بازدید: 5895

 گؤکلنگ Gökleň

تحقیق از: محمود عطاگزلی

سلطانشا آتانیازوف در کتاب شجره‌ی خود می‌نویسد:

«طایفه‌ی بزرگ گؤکلنگ که مختومقلی فراغی از میان آنان برخاست، محتملاً در قرون 18-17 میلادی در صحنه‌ی تاریخ ظهور کرده است، چرا که در کتابهای نوشته شده‌ی پیش از این تاریخ، حتی در «شجره تراکمه» ابوالغازی خان نیز به این نام برنمی‌خوریم.

نام این قوم که بخش بزرگی از آن در ترکمن‌صحرای ایران زندگی می‌کنند با قوم گؤک Gök که در قرن یازده میلادی از سواحل سیردریا به منطقه بالقان کوچیده‌اند، مرتبط است. پس از قرن یازده میلادی به علت ازدحام طوایف ترکمن در منطقه بالقان تعدای از آنان مجبور به کوچ شدند، از آن جمله گؤک‌ها بودند که به منطقه اترک-گرگان مهاجرت نمودند. پسوند «-لنگ» leň در این منطقه به واژه‌ی گؤک افزوده شده است. پسوند «-لنگ» leň که از زبان فارسی گرفته شده است بر اساس روایت‌های مردمی با جوانی قهرمان مرتبط است که گؤک و لنگ نام داشته است و موجب بازشدن سد و برخورداری مردم از آب سد شده است. برخی از روایات نیز حاکی از اینست که خود آن جوان، لنگ بوده است.

ف. س. فاسه‌یف F.S. Faseýew که درباره معنای گؤکلنگ مقاله‌ای نوشته است اعتقاد دارد که این واژه از ترکیب «گؤک» و «اؤلنگ» (علفزار، چمن‌زار) به وجود آمده است، یعنی کسانی که در چمن‌زار وسیع زندگی می‌کنند.

به نظر می‌رسد که هیچکدام از این دو وجه تسمیه درست نباشد، چرا که واژه‌ی «لنگ» در نام بسیاری از طوایف ساکن ایران به چشم می‌خورد، مانند: طایفه‌ی «هفت لنگ» و «چهارلنگ» که جزو بختیاری‌ها به شمار می روند. با وجود اینکه تا این زمان نتوانسته‌ایم معنای دقیقی از واژه‌ی گؤکلنگ بدست آوریم، ولی آنچه که تاکنون برای ما محرز شده است اینست که گؤکلنگ‌ها بخشی از طایفه‌ی گؤک بوده‌اند که در قرنهای 18-17 میلادی به منطقه گرگان کوچ کرده‌اند.

برخی از تیره‌های طایفه‌ی گؤکلنگ در ترکیه و آذربایجان زندگی می‌کنند و بخش اعظم گؤکلنگ‌ها در ایران زندگی می‌کنند. بر اساس اطلاعاتی که ترکمنهای ایران می‌دهند در مناطق آی‌درویش، گلیداغ، جرگلان و در مناطق یوموت‌نشین تعداد گوکلنگ‌ها به 90 هزار نفر می‌رسد. برخی از آنان معنای پسوند «لنگ» را همان «لان» فارسی می‌دانند که به معنای مکان و محل زندگی است. اگر این فرض را بپذیریم، گؤکلنگ به معنای «سرزمین گؤک‌ها» و «محل زندگی طایفه‌ی گؤک» می‌باشد.»[1][1]

 در ترجمه‌ای که کار دیگر سلطانشا آتانیازوف به نام فرهنگ اتنونیم‌های ترکمن‌ها داریم، آورده است:

 «یکی از طوایف ترکمن... . کارپوف اتنونیم فوق را به طایفه قرون وسطایی اوغوز-ترکمن گؤک، گؤکلی ربط می‌دهد. (کارپوف، 1942، 74) حقیقتاً هم طایفه گؤک، گؤکلی در قرن 11 میلادی از سواحل رود سیحون به بالقان کوچ کرده است. (آقاجانف، 1969، ص 245) به نظر می‌رسد که بخشی از طایفه قرون وسطایی فوق که در کرانه رودهای اترک و گرگان می‌زیست، می‌تواند عنوان گؤکلنگ را کسب نموده باشد. قسمت دوم نام گؤکلنگ (-لنگ)، غالبا در اتنونیم‌های اقوام ایرانی برخورد می‌شود. بعنوان نمونه، در میان طوایف بختیاری، قبایل چهارلنگ و هفت لنگ وجود دارد. (ساوینا، 1980، ص 153، 145). روایات، اتنونیم فوق را با کلمات گؤک (به معنای آبی) و لنگ (به معنای چلاق)، لقب بنیانگذار طایفه ربط می‌دهند. درباره ریشه اتنونیم فوق، فاسه‌یف تعبیر دیگری را ارائه می‌دهد: «احتمالاً کلمه گؤکلنگ از ترکیب کلمات گؤک اؤلنگ به معنای علف‌(زار) سبز، گؤک‌لن، گؤک‌لم و شبیه بدان شکل گرفته است. احتمال دارد که نام گؤکلنگ در ابتدا با کوچ‌های فصلی و باز تقسیم طوایف کوچ‌نشین مربوط بوده و پس از آن این طوایف در دامنه کوه کوپت‌داغ با هم ادغام گردیده و همینطور این پروسه دوام یافته است: گؤکله < گؤکلان (به معنای شکل گرفته، ریشه دوانیده) < گؤکلن ... (فاسه‌یف، ص 145). بخش کوچکی از طایفه گؤکلنگ در آذربایجان، ایران و ترکیه هم زندگی می‌کنند (کارپوف، ص 15)»[2][2].

سلطانشا آتانیازوف در جایی دیگر از کتاب شجره‌ و نسب‌نامه‌ طوايف‌ تركمن می‌نویسد:

«گ . ای. کارپوف (1925) طایفه گؤکلنگ را به چهار شاخه قایی، دودورغا Do:durga، هاتاپ Hatap و موقری mukry تقسیم می‌کند. لازم به ذکر است که دو طایفه‌ی هاتاپ Hatap و موقری mukry خود طوایفی جدا هستند که کارپوف جزو گؤکلنگ به حساب آورده است.

تیره‌های طایفه گؤکلنگ را اینگونه آورده است:

قایی: جان‌قربانلی، قارناس، حلقه‌داغلی، (در ایران)، قارابالقان (در ایران)، داری، دألی، تمک (در ایران)، یِل‌یانگی Ýelýaňy، آق‌کل، قیزیل، قاراکل، بوْقغاجا، قیزیل‌امام.

دوْدورغا: گرکز، قیریق، یانگاق(در ایران)، سنگریک (در ایران)، باییندیر، (در ایران)، کِییک‌قوْدانا، سوْورانلی.

هاتاپ: بوْروُغچی bo:rugçy، چاناقچی، تلتر telter، کؤوسی köwsi.

موُقری: اۆرگنجی ürgenji، کؤپک‌لر، ییگیرمی‌دؤرت، توْقای.

جان‌مأمِّت عوضوْف Janmämmet Öwezow که درباره تیره‌های طایفه‌ی گؤکلنگ مقاله‌ای را به نگارش درآورده است معتقد است که این طایفه به دو شاخه تقسیم می‌شود:

قایی: آق‌کل، قاراکل، سوُوار، قارناس، جان‌قربانلی، بوْقغاجا، تمک، تات، چاریق، آق، کؤسه، شیخ، قالمیق، عرب، قوُلالی، یۆزبگی، چیگین؟، سالار، آدناکِل، اوْن‌بگی، یان‌کِل، تره‌که‌مه terekeme، یانیق، توْغتامیش، گأتمن، داری، دألی،یل‌یانگی، قیزیل، قوْنگور، حالقاداغلی، قارابالقان، قاروُق karuk؟، کیر kir؟.

دوْدورغا: گرکز، سوْورانلی، کؤپک، کیرریک kirrik، قاراقوُزی، قوْدانا، دینگ‌لیک، قاراووُل، کییک، چاقیر، گؤکجه، یانا؟، چکیر، قانجیق، خوجامباز، آی‌درویش، آوشار (اوْوشار)[3][3]، ارککلی، باینار؟، کله‌سانگ‌لار، قارناس، ککچ، کؤولی، مۆرزه‌بای، قاراقاناق؟ garaganak?، چوْودور[4][4]، بایات[5][5]»[6][6].

در تحقیقات عبدالرحمن آخوند تنگلی آمده است: نسب گؤکلنگ اینگونه است: اوغوزخان شش پسر به نام‌های: گۆن خان، آی‌خان، ییلدیزخان، گؤک‌خان، داغ خان و دنگیزخان داشته است... آی‌خان چهار پسر داشته است: یازیر، یافیر، توکه، دودورغا. طایفه‌ی گؤکلنگ از دودورغا بن آی‌خان است. گؤکلنک به دو شاخه تقسیم می‌شود: دودورغا، حالقاداغلی.

لازم به ذکر است که در تحقیقات عبدالرحمن آخوند، قایی در دو جا آمده است: قایی بن گون خان که معتقد است طایفه قایی ازوست و نیز در جایی دیگر قایی را زیرشاخه‌ای از حالقاداغلی دانسته است.

دودورغا به چهار زیر شاخه تقسیم می‌شود: یانگاق، سنگریک، قیرق، باییندیر[7][7].

زیرشاخه‌ی یانگاق در کتاب فضائل الترکمان به چهار تیره تقسیم شده است: ساریجا، کتی، اکیز، قیجامان (= قوجاماز). اما در اثر دیگر عبدالرحمن آخوند تنگلی به نام شیرین بیان اینگونه آورده شده است: باینال، چاقیر، قاراگل، کؤسه.

زیرشاخه‌ی سنگریک در کتاب فضائل الترکمان به شش تیره تقسیم شده است: قاراشور، آق‌شور، قوشچی، گرکز، کیچیک، خر. در اثر دیگر عبدالرحمن آخوند تنگلی به نام شیرین بیان در شجره ترک‌زبان زیرشاخه‌ی سنگریک اینگونه آورده است: آق شور، قاراشور، پانگ، امان خوجه.

زیرشاخه‌ی قیرق در کتاب فضائل الترکمان به تیره‌های: گینگ‌لیک، قاراساقاللی (= قاراساقال)، چکه، قاپان‌قارا، صوفیان (سفیان)، قاراقوزی، گؤکجه، تمیرقاراجا، دأنه تقسیم می‌شود. در اثر دیگر عبدالرحمن آخوند تنگلی به نام شیرین بیان در شجره ترک‌زبان زیرشاخه‌ی قیرق اینگونه آورده است: گرکز (دارای زیرتیره‌ی: بوتور، قییق)، گینگ‌لیک، سفیان، دأنه، قاراقوزی، چکه، اونگّوت، تمیر، قاراجا، کنگور.

زیرشاخه‌ی باییندیر به تیره‌های شیخ‌لی، شیطان‌لی، یاساغلیق، کۆررۆک  kürrük تقسیم می‌شود. در شیرین‌بیان باییندیر پسر گؤک‌خان است و تیره‌های ذیل ازوست: چویروک، قانگّالی، قاراداشلی، تارانگ، یازلیق، قیصر، آق‌یاجی، قارایاجی، قلایچی، یاپانگی، آق‌قویونلی (آق‌قویونلی از بایندریان بوده‌اند).

شاخه‌ی حالقاداغلی به پنج زیرشاخه تقسیم می‌شود: قایی، قارناس، ارککلی، قارابالقان، بیگدلی[8][8].

زیرشاخه‌ی قایی به تیره‌های: عرب قارّی، شور، تایچک، آخوندلار، اورنلیق، ژولی، جانقربانلی، سووار تقسیم می‌شود.

زیرشاخه‌ی ارککلی به تیره‌های: قودانا، بوقغاجا، آقچیک، پانگ تقسیم می‌شود.

زیرشاخه‌ی قارابالقان به تیره‌های چتیر، سقرلی، پاشای، حاجی‌بگ، چویکریک تقسیم می‌شود.

زیرشاخه‌ی بیگدلی به تیره‌های: کؤسه، قول‌قارا، قاراگل، آجان‌قانجیق، بران، قارشماز، عرب‌چاقیر، پانگ‌چاقیر، آی‌درویش، آمان‌قوجا تقسیم می‌شود.

بیگدلی در فضائل الترکمان به صورت «چاقیز بیگدلی» آمده است.

عبدالرحمن آخوند تنگلی در ادامه می‌نویسد که: تیره‌های طایفه‌ی گؤکلنگ بسیارند: میرزاپانگ، توکانچی، سیغیرسیکی (به عزیزآباد تغییر نام داده است)، قیر، صوراتلی، کییک، شایشا، محمد، چایدار، آبشاق، تاشاک، ژباژی، داری، مالای، باکاوشا، دألی، قیزیل، گأتمن، آق‌گل، قالایجی، سورت‌پیک، باینال، پانگ، آنقوت، دیراگر و...[9][9]

 


 

[1][1] شجره‌ و نسب‌نامه‌ طوايف‌ تركمن(به زبان ترکمنی)‌، سلطانشا آتانيازوف‌، عشق‌آباد، انتشارات‌ توران‌-1،1994، ص 119-118.

[2][2]  فرهنگ اتنونیم‌های ترکمن‌ها (شامل 2300 واژه)، سلطانشا آتانیازوف، ترجمه احمد مرادی، آکادمی علوم ترکمنستان، 2005 م. ص 284.

[3][3]  استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی قراقچی در شیرین بیان، اوْوشار پسر ییلدیزخان است.

[4][4]  به نظر استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی قراقچی در شیرین بیان، چوْودور پسر گؤک‌خان است. تیره‌ی «چوْودور» ازوست.

[5][5]  به نظر استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی قراقچی در شیرین بیان، بایات پسر گون‌خان است.

[6][6]  شجره‌ و نسب‌نامه‌ طوايف‌ تركمن(به زبان ترکمنی)‌، سلطانشا آتانيازوف‌، عشق‌آباد، انتشارات‌ توران‌-1،1994، ص 250.

[7][7]  در شیرین‌بیان آخوند تنگلی، باییندیر پسر گؤک‌خان است.

[8][8]  در شیرین بیان آخوند تنگلی، بیگدلی پسر ییلدیزخان است.

[9][9]  فضائل الترکمان، اثر استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی قراقچی، ناشر نورمحمدآخوند بازیار سخاوی، گنبد، چاپ اول، فروردین 64، ص 112-110.

 

سایت نسب‌شناسی طوایف ترکمن

www.Shejere.com

استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.